فلسفه یوگا که اغلب به سادگی یوگا نامیده میشود، یکی از شش دارشان اصلی یا مکاتب ارتدکس هندوئیسم است.
منشأ این فلسفه، نامشخص است اما اولین ارجاعات را میتوان در اوپانیشادها (یکی از متون قدیمی و مرجع یوگا) از هزاره اول قبل از میلاد یافت.
بهعنوان یک نظریه فلسفی، دیدگاه یوگا این است که ذهن و بدن ما درواقع بخشهایی از جهان طبیعی هستند که ما بهعنوان یک شخص، باید مسئولیت آنها را بپذیریم بهطوریکه آنها منعکسکننده علایق ما بهعنوان یک فرد باشند.
در حقیقت فلسفه یوگا، این است که بدن، ذهن و جسم انسان باید با یکدیگر و سپس با جهان هستی هماهنگ شود.
از این رو فلسفه یوگا در سراسر جهان طرفداران زیادی پیدا کرده است و عدهی زیادی برای رسیدن به آرامش ذهن، جسم و روح و یکی شدن با جهان هستی به یوگا روی آوردهاند.
حتی آنقدر یوگا برای مردم در قرن گذشته جذاب بوده است که یک روز را به افتخار یوگا نامگذاری کردهاند و هرسال این روز را جشن میگیرند که برای کسب اطلاعات بیشتر در این باره، میتوانید به مقالهی “روز جهانی یوگا“ مراجعه کنید.
حال با این توضیحات، اگر میخواهید دربارهی فلسفه یوگا و نحوه پیدایش آن بیشتر بدانید پس در ادامه همراه ما باشید.
اگر میخواهید از فواید بینظیر یوگا بر ذهن، جسم و روح خود بهرهمند شوید، همین حالا میتوانید در کلاس یوگا آنلاین Mn استودیو ثبت نام کنید:
اگر میخواهید از فواید بینظیر یوگا بر ذهن، جسم و روح خود بهرهمند شوید، همین حالا میتوانید در کلاس یوگا آنلاین Mn استودیو ثبت نام کنید.
فهرست مطالب
جمعبندی: هدف نهایی فلسفه یوگا چیست؟
فلسفه یوگا چیست؟
فلسفه یوگا، مجموعهای از آموزههای روحانی است که به ما میگوید چطور یوگا را انجام دهیم و از آن بهره ببریم.
کلمه یوگا از کلمه سانسکریت یوج گرفته شده است که به معنای پیوستن یا متّحد شدن است. (سانسکریت زبان کلاسیک باستانی هند است.)
برخی یوگا را فقط یک ورزش فیزیکی میبینند اما بر اساس آموزههای هندوئیسم و همچنین برگرفته از مکتب بودیسم، فلسفهی یوگا بیشتر از جسم است.
در حقیقت فلسفه یوگا شامل کدهای اخلاقی (مانند صداقت و نرمی)، دستورالعملهای اخلاقی (مانند خودداری و رضایت)، شیوههای درونی (مانند مراقبه و تمرکز)، تکنیکهای تنفسی (مانند پرانایاما) و چگونگی نزدیکتر شدن به خدا از طریق اتحاد آگاهی فردی با جهان است.
یوگا، اساساً یک تمرین هندی است که موارد مذکور را به شما آموزش میدهد. همچنین کمک میکند تا با کمک این تمرینات با ذهن، جسم و روح خود یکی شوید و با جهان هستی ارتباط بگیرید.
در اصل فلسفه اصلی یوگا به زبان ساده، این است: ذهن، بدن و روح همگی یکی هستند و نمیتوان آنها را بهوضوح از هم جدا کرد.
با این حال، بسیاری از ایدههای فلسفی وجود دارد که برای کشف ابعاد عمیقتر بدن، ذهن و روح مفید هستند.
فلسفه یوگا مشابه بودیسم، معتقد است که جهل معنوی رنج میآورد و ما را به چرخ سامسارا (چرخه تولد دوباره) میبندد.
حذف جهل ما، میتواند راهها و تکنیکهای مختلفی را در یوگا طی کند. با این حال، آموزههای فلسفی مرکزی یوگا حول تمرین تشخیص ذهنی، جدایی، دانش معنوی و خودآگاهی میچرخند.
یوگا، یک فلسفه دوگانه است که با دو واقعیت اساسی کار میکند: پوروشا به معنای «آگاهی ناب» و پراکریتی به معنای «ماده».
هر موجود زندهای، شکلی از پیوند این دو واقعیت است و هر موجود زندهای پیوند بدن و ذهن تلقی میشود.
مسیر یوگا با اصول اخلاقی، یاما و نیاما هدایت میشود و درنهایت باید به موکشا (رهایی معنوی) منجر شود.
فلسفه یوگا در «یوگا سوتراهای پاتانجلی» بهخوبی توضیح داده شده است، جایی که او هشت مرحلهای را بیان میکند که باید برای رسیدن به موکشا دنبال کرد.
فلسفه یوگا چگونه به وجود آمد؟
یوگا، یک سنت باستانی است که ریشه در متون قدیمی هند دارد.
اگرچه نمیتوانیم دقیقاً بگوییم که یوگا از کجا آمده است اما میدانیم که شاعران و دانشمندان قدیمی هند که به آنها ریشی میگفتند در متونی به نام وداها که حدود 1500 تا 500 سال قبل از میلاد نوشته شدهاند، از وضعیتهای خاصی از ذهن یاد کردهاند که شبیه به حالتهایی است که در یوگا تجربه میشود.
این ریشیها (که برخی آنها را اولین یوگیها میدانند)، به دنبال رسیدن به آگاهی و درک عمیقتر از زندگی بودند.
آموزههای یوگا همچنین در اوپانیشادها یافت میشود که مجموعهای از متون فلسفی نوشته شده توسط حکیمان بین 700 تا 500 سال قبل از میلاد است.
این متون شامل دستورالعملهای کاربردی برای رسیدن به آرامش و شناخت بیشتر خود هستند.
اوپانیشادها که متون مقدس هندو هستند، ما را با آتمان آشنا میکنند که همان روح یا جوهره واقعی ماست. آتمان به برهمن، یا خدای جهانی متصل است و همیشه وجود دارد حتی وقتی که ما میمیریم و دوباره متولد میشویم.
این چرخه تولد و مرگ که سامسارا نامیده میشود، تا زمانی ادامه دارد که روح از طریق کارهای نیک و درست به موکشا یا رهایی برسد و دیگر نیازی به تولد دوباره نباشد.
مدیتیشن، خواندن مانتراها، تقویت پرانا (انرژی حیاتی) و داشتن ذهنی آگاه همگی راههایی هستند که به ما کمک میکنند تا به روشنایی برسیم.
باگاواد گیتا که یکی دیگر از متون مهم هندو است، یوگا را بهعنوان راهی برای دستیابی به آرامش و رهایی از رنج توصیف میکند.
در گیتا نیز سه نوع یوگا معرفی شده است:
- کارما یوگا که در آن انسان با انجام کارهای خیر و بدون انتظار پاداش، از چرخه کارما رها میشود.
- باکتی یوگا که در آن انسان با عشق و ایمان به خدا، به پاکی درونی و رهایی میرسد.
- جانانا یوگا که در آن انسان با مطالعه و فهم عمیقتر متون مقدس، به دانایی میرسد.
این متون، همگی تأکید میکنند که یوگا فقط یک سری حرکات بدنی نیست و بلکه یک راه زندگی و فلسفه عمیق برای رسیدن به آرامش و درک بالاتر است.
چرا فلسفه یوگا مهم است؟
فلسفه یوگا به ما، طرحی برای پیروی میدهد که ما را به یک زندگی سالم، شاد و آرام هدایت میکند:
- سلامتی که بدن و ذهن ما را زنده و سرزنده نگه میدارد.
- شادی و نشاطی که تبدیل به رضایت عمیق و طولانیمدت میشود.
- آرامشی که نهتنها در درون خودمان بلکه با دنیای اطرافمان نیز تجلی مییابد.
ما درنهایت میتوانیم با فلسفه یوگا یک هماهنگی فیزیکی، ذهنی و عاطفی در خود ایجاد میکنیم.
برای درک اهمیت حکمت باستانی که در سبک زندگی یوگا در هم آمیخته است، میتوان به ایدهها و متون فلسفی مانند یوگا سوتراهای پاتانجلی نگاه کرد. یوگا سوتراها بهعنوان دستورالعملهایی برای کمک به ما در ارتباط با الهی دیده میشوند.
یادگیری و مطالعه این متون در طول زمان، ما را به سمت انسانهای بهتری نسبت به بقیه نوع بشر سوق میدهد.
در یوگا سوتراها، پاتانجلی سوتراها را (به معنی «نخها» در سانسکریت، در نظر بگیرید که «رشتههای فکری» هستند) بیان و در مورد وضعیت بدنی، اخلاق، مراقبه و نحوه برخورد با مسائل روزمره بحث میکند.
این متن بیش از 4000 سال قدمت دارد و حاوی حکمتی است که میتوانیم آنها را حتی در دنیای پرمشغله و مدرن خود به کار ببریم.
ما میتوانیم از برخی مفاهیم فلسفی ارائهشده توسط پاتانجلی، مانند «آپاریگراها» (عدم دلبستگی) و «ساتیا» (راستگویی)، برای ایجاد ارتباطات آگاهانهتر در روابط، مشاغل، اهداف زندگی و غیره استفاده کنیم.
بنابراین تفاوت بین صرفاً رفتن به باشگاه و تمرین یوگا، در فلسفه است!
فلسفه یوگا، زمینه شخصی را برای بهرهگیری از تمرینهایی مانند جریان وضعیت بدن، تمرینهای تنفسی یا تمرینهای مراقبه ذهنی فراهم میکند.
بنابراین اگر فردی رویکردی فلسفی به یوگا اتخاذ کند آنگاه همه فعالیتها، اندامی در حمایت از تسلط او بر زندگی هستند.
جمعبندی: هدف نهایی فلسفه یوگا چیست؟
اصلیترین و مهمترین هدف فلسفه یوگا، رهایی از خود و روشنگری است.
بنابراین شما از طریق تمرینهای یوگای سنتی به انعکاس خود، خودآگاهی، تمرکز حواس، مدیتیشن، کنترل نفس و آرامش میرسید.
این تمرینهای یوگا مخصوصاً برای تقویت بدن، ذهن و کانالهای پرانرژی شما طراحی شدهاند تا بتوانید بهراحتی به روشنایی برسید.
یوگا، یک رشته معنوی است و هدف از تمرینات یوگا، ایجاد حالات بهینه سلامت در بدن و ذهن برای پیشرفت معنوی و حالات تغییر یافته آگاهی است.
از طرفی یوگا، یک تمرین معنوی مقدس است که از جنوب آسیا سرچشمه میگیرد. درنتیجه ما میتوانیم هدف یوگا را از طریق تاریخچه و توسعه آن بهتر درک کنیم.
بنابراین برای درک بهتر فلسفهی یوگا، پیشنهاد میکنیم که سری به مقالهی “تاریخچه یوگا در ایران و جهان” بزنید.
نظرات و تجربیاتتان را با ما به اشتراک بگذارید 🙏
خوشحال میشویم با بیان نکات و تجربیاتتان درباره فلسفه یوگا به ارتقاء این مقاله کمک کنید.
همچنین اگر سؤالی درباره فلسفه یوگا دارید، در بخش کامنتها از ما بپرسید تا در اسرع وقت پاسخگوی شما باشیم.