یوگا اغلب بهعنوان یک تمرین فیزیکی شناخته میشود که افراد در آن با پهن کردن مت روی زمین، بدن خود را کشش میدهند، تقویت میکنند و به تعادل میرسانند.
با این حال فلسفه یوگا شامل مجموعهای غنی از اصول است که نهتنها تمرین ما روی مت را هدایت میکند بلکه در تمامی جنبههای زندگی روزمرهی ما نیز نفوذ خواهد کرد.
فلسفه یوگا ساده است: ذهن، بدن و روح همه یکی هستند و نمیتوان آنها را بهطور واضح از یکدیگر جدا کرد.
برای درک واقعی فلسفه یوگا، بررسی و شناخت مراحل اصلی آن که توسط حکیم پاتانجلی مطرح شدهاند، ضروری است.
از این رو پیشنهاد میکنیم مطلب “هشت مرحله یوگا” را مطالعه کنید تا با این مراحل به طور کامل آشنا شوید.
حال در ادامه همراه ما باشید تا به شما بگوییم فلسفه یوگا چیست و چه اصولی دارد؟
اگر میخواهید از فواید بینظیر یوگا بر ذهن، جسم و روح خود بهرهمند شوید، همین حالا میتوانید در کلاس یوگا آنلاین MN studio ثبتنام کنید:
فهرست مطالب
آیا فلسفه یوگا فراتر از حرکات بدنی است؟
جمعبندی: هدف نهایی فلسفه یوگا چیست؟
معرفی فلسفه یوگا

فلسفه یوگا که اغلب به سادگی یوگا نامیده میشود، یکی از شش دارشان اصلی یا مکاتب ارتدکس هندوئیسم است.
منشأ این فلسفه، نامشخص است اما اولین ارجاعات را میتوان در اوپانیشادها (یکی از متون قدیمی و مرجع یوگا) از هزاره اول قبل از میلاد یافت.
بهعنوان یک نظریه فلسفی، دیدگاه یوگا این است که ذهن و بدن ما درواقع بخشهایی از جهان طبیعی هستند و ما باید مسئولیت آنها را بپذیریم طوری که منعکسکننده علایق ما باشند.
در حقیقت فلسفه یوگا بر این تأکید دارد که بدن، ذهن و جسم انسان باید با یکدیگر و سپس با جهان هستی هماهنگ شوند.
از این رو یوگا در سراسر جهان طرفداران زیادی پیدا کرده است و بسیاری برای رسیدن به آرامش ذهن، جسم و روح به آن روی آوردهاند.
حتی برای بزرگداشت یوگا، یک روز خاص به نام روز جهانی یوگا تعیین شده است.

کلمه یوگا از واژه سانسکریت یوج به معنای “پیوستن” یا “متحد شدن” گرفته شده است.
برخی یوگا را فقط یک ورزش فیزیکی میبینند اما درواقع فلسفهی یوگا با توجه به آموزههای هندوئیسم و بودیسم فراتر از جسم است و به ذهن و روح انسان نیز توجه دارد.
فلسفه یوگا شامل کدهای اخلاقی (مانند صداقت و نرمی)، دستورالعملهای اخلاقی (مانند خودداری و رضایت)، شیوههای درونی (مانند مراقبه و تمرکز)، تکنیکهای تنفسی (مانند پرانایاما) و چگونگی نزدیکتر شدن به خدا از طریق اتحاد آگاهی فردی با جهان است.
یوگا در اصل، یک تمرین هندی است که به شما میآموزد چگونه با ذهن، جسم و روح خود یکی شوید و به ارتباطی عمیقتر با جهان هستی دست یابید.
هدف نهایی فلسفه یوگا، رسیدن به حالتی پایدار از آگاهی خالص یا همان موکشا یا سامادهی است.
یوگا با هدف ایجاد هماهنگی میان ذهن و بدن، فرد را به سمت شناختی عمیقتر از خود هدایت میکند.
این مسیر به تجربهای منجر میشود که در آن انسان به “خود واقعی” یا ذات اصلیاش پی میبرد.
درواقع به حالتی از آگاهی خالص میرسد که در آن، تمام باورها و چارچوبهای ذهنی و فلسفی کنار میروند و حقیقت وجودی فرد آشکار میشود.
در اصل فلسفه یوگا، یک وسیله ضروری برای عمق بخشیدن به تمرینات یوگا و رسیدن به روشنبینی است.
فلسفه یوگا در “یوگا سوتراهای پاتانجلی” بهخوبی توضیح داده شده است، جایی که او هشت مرحلهای را بیان میکند که باید برای رسیدن به موکشا (رهایی از چرخه تولد و مرگ) دنبال کرد.
حال که متوجه شدید فلسفه یوگا چیست در ادامه به شما دربارهی تاریخچه فلسفه یوگا خواهیم گفت.

فلسفه یوگا چگونه به وجود آمد؟
یوگا، یک سنت باستانی است که ریشه در متون قدیمی هند دارد.
اگرچه نمیتوانیم دقیقاً بگوییم که یوگا از کجا آمده است اما میدانیم که شاعران و دانشمندان قدیمی هند که به آنها ریشی میگفتند در متونی به نام وداها که حدود 1500 تا 500 سال قبل از میلاد نوشته شدهاند، از وضعیتهای خاصی از ذهن یاد کردهاند که شبیه به حالتهایی است که در یوگا تجربه میشود.
این ریشیها (که برخی آنها را اولین یوگیها میدانند)، به دنبال رسیدن به آگاهی و درک عمیقتر از زندگی بودند.
آموزههای یوگا همچنین در اوپانیشادها یافت میشوند که مجموعهای از متون فلسفی نوشته شده توسط حکیمان بین 700 تا 500 سال قبل از میلاد است.

این متون شامل دستورالعملهای کاربردی برای رسیدن به آرامش و شناخت بیشتر خود هستند.
اوپانیشادها که متون مقدس هندو هستند، ما را با آتمان آشنا میکنند که همان روح یا جوهره واقعی ماست. آتمان به برهمن یا خدای جهانی متصل است و همیشه وجود دارد حتی وقتی که ما میمیریم و دوباره متولد میشویم.
این چرخه تولد و مرگ که سامسارا نامیده میشود، تا زمانی ادامه دارد که روح از طریق کارهای نیک و درست به موکشا یا رهایی برسد و دیگر نیازی به تولد دوباره نباشد.
مدیتیشن، خواندن مانتراها، تقویت پرانا (انرژی حیاتی) و داشتن ذهنی آگاه همگی راههایی هستند که به ما کمک میکنند تا به روشنایی برسیم.
باگاواد گیتا که یکی دیگر از متون مهم هندو است نیز یوگا را بهعنوان راهی برای دستیابی به آرامش و رهایی از رنج توصیف میکند.

این متون، همگی تأکید میکنند که یوگا فقط یک سری حرکات بدنی نیست بلکه یک راه زندگی و فلسفه عمیق برای رسیدن به آرامش و درک بالاتر است.
اگر میخواهید دربارهی یوگا و اینکه از کجا آمده است بیشتر بدانید، مطلب “تاریخچه ورزش یوگا” را از دست ندهید.
در ادامه نیز همراه ما باشید تا ببینیم انواع مسیر در فلسفه یوگا چیست.
مسیرهای مختلف در فلسفه یوگا
فلسفه یوگا به مجموعهای از اصول و راهکارهای معنوی اطلاق میشود که هدف آن، کمک به فرد برای دستیابی به وحدت و آرامش درونی است.
هرکدام از مسیرهای یوگا، نمایانگر جنبهای خاص از فلسفه اصلی یوگا هستند.
در حقیقت مسیرهای مختلف یوگا به جنبهای خاص از انسان مانند عقل، احساسات، عمل، تمرکز و بدن توجه دارند.
این مسیرها بر اعمال بیمنفعت، پرستش، دانش، جستجوی درون و مدیتیشن متمرکز هستند و هدف این تمرینها رسیدن به خودشناسی و اتحاد با خداوند است.

چندین مسیر پذیرفتهشده در یوگا وجود دارد که از میان آنها شش مسیر زیر در فرهنگ هندو در هند اهمیت بیشتری یافتهاند:
این اصول به شرح زیر هستند:
1- بهاکتی یوگا (Bhakti Yoga)
یکی از اصول اصلی یوگا، مفهوم وحدت یا یگانگی است.
این بدین معناست که باید درک کنیم که همه چیز در جهان به یکدیگر متصل است و ما بخشی از یک کل بزرگتر هستیم.
با تمرین یوگا، میتوانیم آگاهی از این ارتباط متقابل را پرورش دهیم و حس بیشتری از دلسوزی و همدلی نسبت به دیگران پیدا کنیم.
بهاکتی یوگا، یوگای ارادت و مسیری است برای زندگی در عشق و محبت و باور بر اینکه این سادهترین مسیر است چرا که طبیعت واقعی ما سرشار از عشق است.
به همین دلیل است که این مسیر شامل ارتباط با خداوند است. زیرا خداوند، منبع عشق و محبت بیپایان است.
این نوع یوگا بر باز کردن قلب به سوی عشق الهی و اتحاد یوگا با خداوند تأکید دارد.
این عشقِ ارادتی، معمولاً بهصورت آواز یا سرود با تکرار شادمانه نام معشوق (خداوند یا یک موجود الهی) ابراز میشود.
در این نوع سرودها، افراد به طور شادمانه و با احساسات زیاد نام معشوق (خداوند یا یک موجود الهی) را تکرار میکنند.
این نوع فعالیتها در گردهماییهایی به نام “کیرتانا” (Kirtana) انجام میشوند که جمعی از مردم در آن حضور دارند و به همراه هم این سرودها را میخوانند.
کیرتانا یک واژه سانسکریت و به معنای “روایت کردن، قرائت کردن، گفتن و توصیف کردن” است.
هدف از این کار، ایجاد ارتباط روحی و معنوی عمیقتر با خداوند و تجربه یک حالت از عشق و شوق معنوی است.
2- گیان یوگا (Gyan Yoga)

گیان یوگا را با نام جانانا یوگا (Janana Yoga) نیز میشناسند.
گیان و جانانا هردو به معنی “دانش” هستند و یوگای گیان، یوگای دانش است.
این دانش، به دنبال قدرت یا مال نیست بلکه حکمتی است که هدف آن درک حقیقت نهایی است.
حکمت چیزی نیست که باید به دست آید. این حکمت در خودِ فرد نهفته است.
اما این حکمت به دلیل جهل که “آویدیا” نامیده میشود، پنهان مانده است.
هدف گیان یوگا، این است که این پرده جهل را پاره کند.
این ذهن است که باید جهل را از بین ببرد و حکمت روح را آشکار کند.
هنگامی که جهل از بین برود، حکمت روح مانند یک منبع نور درخشان از درون میدرخشد.
هنگامی که کسی چنین حکمتی را تجربه میکند، با خداوند متحد میشود.
بنابراین این مسیر برای خودآگاهی، از طریق تمرینِ تمایز میان واقعیت و توهم است.
این مسیر به شما کمک میکند که بفهمید چه چیزهایی واقعاً بخشی از وجود شما هستند و چه چیزهایی فقط توهم یا افکار گذرا هستند و درنهایت شما به درک عمیقی از خود واقعیتان میرسید.
در این مسیر از فلسفه یوگا، جستجوگر باید قادر باشد تا تفاوت بین واقعیت و آنچه که واقعی نیست (توهمات و افکار گذرا) را تشخیص دهد و همچنین خود واقعیاش را از غیر خود (چیزهایی که جزئی از ذات او نیستند) جدا کند.

در این مسیر، ذهن بهعنوان قسمتی از دنیای نادُرست و فریبنده در نظر گرفته میشود.
بنابراین برای رسیدن به حقیقت، باید از خود ذهن برای غلبه بر افکار و توهماتی که ذهن ایجاد میکند، استفاده کرد.
به عبارت دیگر باید یاد بگیریم که چگونه از قدرت ذهن خود برای کنترل و هدایت افکار استفاده کنیم تا به حقیقت و خود واقعیمان برسیم.
تکنیکهایی که در مسیر گیان یوگا کاربرد دارند شامل مدیتیشن و تفکر عمیق هستند.
3- کارما یوگا (Karma Yoga)
کارما به معنای “عمل” است و کارما یوگا یعنی یوگای عملِ بیمنت!
کسی که مسیر کارما یوگا را انتخاب میکند، تمام کارها را بهعنوان یک هدیه به خدا انجام میدهد بدون اینکه به سود شخصی فکر کند.
با خدمت به دیگران، فرد بهطور بیمنت به خدا خدمت میکند. مادر ترزا و مهاتما گاندی نمونههایی از عملکنندگان کارما یوگا هستند.
درواقع کارما یوگا، مسیری است که به شما نشان میدهد دنیا بر اساس قوانین مشخصی کار میکند.
این مسیر به شما یاد میدهد اگر کارهای خوبی انجام دهید و توقع پاداش یا جبران نداشته باشید، احساس آرامش و رضایت بیشتری در زندگی خواهید داشت.
4- راجا یوگا (Raja Yoga)

راجا یوگا به معنای “یوگای سلطنتی” است.
راج به معنای “پادشاه” است و این یوگا در تلاش است تا پادشاه درونی هر یک از ما را آشکار کند که معمولاً در پشت فعالیتهای روزمره ذهن پنهان میماند.
یوگا راجا، مسیری کلاسیک از یوگا است که اغلب با هشتگانه پاتانجلی (آشتانگا) مرتبط است.
سوتراها در یوگا پاتانجلی مانند یک کتاب راهنما هستند برای کسانی که مسیر راجا را در فلسفه یوگا دنبال میکنند.
این آموزهها به شما کمک میکنند واقعیت زندگی را بهتر درک کنید و مسیر درستی را در این راه برگزینید.
5- مانترا یوگا (Mantra Yoga)
مانترا یوگا، یوگای صدا است.
واژه مانترا از ریشههایی به معنای «ذهن» و «اندیشیدن» گرفته شده است و به همین دلیل، مانترا به معنای یک اندیشه یا نیت است که بهصورت صدا بیان میشود.
یک مانترا، عبارت یا صدای مقدسی است که دارای قدرت روانی-معنوی است.
یوگیها (افرادی که یوگا کار میکنند) از مانتراها استفاده میکنند تا به مراقبه عمیق دست یابند و حالات خاصی از آگاهی را فرا بخوانند.
آنها معتقدند که هر مانترا میتواند جنبه خاصی از خدا را در ذهن و وجود انسان بیدار کند، بهگونهای که آگاهی فرد از خود و تواناییهای درونیاش افزایش یابد.
برای مثال مردم از مانترای “ویگنهارتا گانِشا” برای کمک استفاده میکنند.
این مانترا بخشی از شخصیت ما را بیدار میکند که میتواند بر موانع زندگیمان غلبه کند.
یکی از مانتراهای جهانی و مهم هم، صدا یا مانترای «اُم» است.
اگر میخواهید با مانتراهای بیشتری آشنا شوید، پیشنهاد میکنیم مطلب “انواع مانترا” را مطالعه کنید.

6- هاتا یوگا (Hatha Yoga)
هاتا یوگا بیشتر از یک تمرین بدنی است و یک سبک زندگی معنوی به شمار میرود.
امروزه این اصطلاح میتواند به بسیاری از سبکهای مختلف یوگا اشاره داشته باشد، اما در زمانی بیش از ۱۵۰۰ سال پیش، هاتا یوگا سنگ بنای اخلاقی زندگی روزمره افرادی بود که آن را میآموختند و تمرین میکردند.
هدف فلسفه هاتا یوگا این بود که تمرینکننده نسبت به خود و وضعیت درونیاش آگاهی پیدا کند و از این آگاهی بهگونهای استفاده کند که به برقراری هماهنگی و رفاه دیگران کمک کند.
اگر میخواهید با کمک هاتا یوگا نسبت به وضعیت درونی و بیرونی خود آگاه شوید، کافی است همین حالا در کلاس هاتا یوگا MN studio ثبتنام کنید تا مربیان حرفهای ما به شما در این مسیر کمک کنند.
اما اگر میخواهید بدانید اهمیت فلسفه یوگا چیست در ادامه با ما باشید.

چرا فلسفه یوگا مهم است؟
تفاوت بین ورزش کردن و حرکات ورزشی با تمرینات یوگا، در فلسفه است.
سایر ورزشها، فقط ورزش فیزیکی هستند اما یوگا علاوهبر تمرینات فیزیکی، از یک بُعد معنوی و ذهنی نیز بهره میبرد.
فلسفه یوگا به شما کمک میکند تا از تمرینات بدنی، تنفسی و مدیتیشن بهره بیشتری ببرید و به تعادل در بدن و ذهن دست یابید.
بنابراین اگر فردی رویکردی فلسفی به یوگا اتخاذ کند آنگاه همه فعالیتها، اندامی در حمایت از تسلط او بر زندگی هستند.
بدون فلسفه یوگا، آساناها یا تمرینات تنفسی ممکن است به وسواسها و موانعی برای استقلال فرد تبدیل شوند.
فلسفه یوگا، طرحی برای پیروی به ما میدهد که ما را به یک زندگی سالم، شاد و آرام هدایت میکند:
- سلامتی که بدن و ذهن ما را زنده و سرزنده نگه میدارد.
- شادی و نشاطی که تبدیل به رضایت عمیق و طولانیمدت میشود.
- آرامشی که نهتنها در درون خودمان بلکه با دنیای اطرافمان نیز تجلی مییابد.
ما درنهایت میتوانیم با فلسفه یوگا یک هماهنگی فیزیکی، ذهنی و عاطفی در خود ایجاد کنیم.
برای درک اهمیت حکمت باستانی که در سبک زندگی یوگا در هم آمیخته است، میتوان به ایدهها و متون فلسفی مانند سوتراها در پاتانجلی نگاه کرد.
یوگا سوتراها بهعنوان راهنمایی برای کمک به ما در ارتباط با بعد الهی و دستیابی به خودشناسی در نظر گرفته شدهاند.
یادگیری و مطالعه این متون در طول زمان، ما را به سمت انسانهای بهتری نسبت به بقیه نوع بشر سوق میدهد.

پاتانجلی در یوگا سوتراها، سوتراها را بهعنوان «نخها» یا «رشتههای فکری» معرفی میکند و در آنها به موضوعاتی چون وضعیت بدنی، اصول اخلاقی، مراقبه و نحوه برخورد با مسائل روزمره پرداخته است.
این متن بیش از 4000 سال قدمت دارد و حاوی حکمتی است که میتوانیم آنها را حتی در دنیای پرمشغله و مدرن خود به کار ببریم.
ما میتوانیم از برخی مفاهیم فلسفی ارائهشده توسط پاتانجلی، مانند «آپاریگراها» (عدم دلبستگی) و «ساتیا» (راستگویی)، برای ایجاد ارتباطات آگاهانهتر در روابط، مشاغل، اهداف زندگی و غیره استفاده کنیم.
آیا فلسفه یوگا فراتر از حرکات بدنی است؟
آنچه بسیاری از مردم بهعنوان یوگا میشناسند، بیشتر مربوط به استفاده از یوگا برای تقویت جسم و بهبود سلامت است.
در حالی که یوگا بهعنوان یک فلسفه، نگرشی عمیق و گسترده دارد که نیازمند مطالعه، یادگیری و تمرین مستمر است، تدریس و معرفی تمرینات سادهتر که از اصول یوگا پشتیبانی میکنند، راحتتر است.
به همین دلیل بیشتر افراد، یوگا را در قالب روشهایی سادهتر و قابلدسترستر تجربه میکنند، مانند موارد زیر:
- تمرینات فیزیکی مانند وضعیتها و حرکات بدن (آسانا)
- تمرینات تنفسی (پرانایاما)
- تمرینات ذهنی برای تمرکز و پاکسازی ذهن (دارانا)
- آگاهی بیشتر از خود و محیط اطراف (دهیانا یا مدیتیشن)
وقتی مردم میگویند که یوگا تمرین میکنند، معمولاً به یکی از این فعالیتها اشاره دارند.
اما طبق متن اصلی فلسفه یوگا یعنی سوتراها اثر پاتانجلی، این موارد تنها بخشهایی از یوگا هستند و جزو تمرینات فرعی به حساب میآیند که در کنار هم برای حمایت از یوگا انجام میشوند.
یوگا در اصل به این معناست که:
“مسئولیت ذهن خود را بپذیریم و زندگی ذهنیمان را با فلسفه درست هدایت کنیم”
تمرینات یوگا شامل سه اصل مهم زیر هستند:
- اولین اصل وفاداری به یک نیروی برتر (ایشوارا)
- دومین اصل تلاش برای پیشرفت و کنار گذاشتن راحتیهای بیجا (تپاس)
- سومین اصل خودآگاهی و خودکنترلی (سوادهایا)

جمعبندی: هدف نهایی فلسفه یوگا چیست؟
فلسفه یوگا فراتر از یک تمرین بدنی است.
هدف اصلی فلسفه یوگا، دستیابی به وضعیت آگاهی خالص است که به آن “موکشا” یا رهایی گفته میشود.
این فلسفه با تأکید بر هماهنگی ذهن، بدن و روح، ما را به سوی یک زندگی متعادل، آگاه و درک عمیق از خود هدایت میکند.
یوگا به ما یادآوری میکند که هدف اصلی آن رسیدن به آگاهی خالص و پیوستگی با جهان هستی است.
با تمرین این فلسفه، نهتنها میتوانیم به آرامش درونی برسیم بلکه میآموزیم چگونه زندگیمان را با هدف، عشق و همدلی به پیش ببریم.
اگر شما هم به دنبال دستیابی به این توازن و روشنبینی هستید علاوهبر یوگا، مدیتیشن نیز میتواند در این مسیر به شما کمک کند.
بنابراین پیشنهاد میکنیم همین حالا در کلاس مدیتیشن MN studio شرکت کنید تا به آرامش درونی و آگاهی عمیق دست پیدا کنید.
نظرات و تجربیاتتان را با ما به اشتراک بگذارید 🙏
خوشحال میشویم با بیان نکات و تجربیاتتان درباره فلسفه یوگا به ارتقاء این مقاله کمک کنید.
همچنین اگر سؤالی درباره فلسفه یوگا دارید، در بخش کامنتها از ما بپرسید تا در اسرع وقت پاسخگوی شما باشیم.